loading...
دختر عسلی
رویا بازدید : 116 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)

پاسخ گوی کرمانی ها خواهد بود؟!

می گویند سه دسته از آدم ها را فراموش نکن....آن هایی که در سختی ها یاریت کردند، آن ها که در سختی ها تنهایت گذاشتند و آن هایی که برایت سختی درست کردند...

                  ناصر شهبازی مدیرعامل باشگاه مس کرمان

در وضعیت اسفناکی که برای مس در این فصل به وجود آمد هر سه شخصیت این دسته بندی ها با مس سروکار داشتند و قطعا آن ها همیشه در ذهن هواداران مس باقی خواهند ماند. همان هایی که حالا زمان آن رسیده است عملکرد آن ها خیلی واضح بررسی شود. افرادی که تاثیر مستقیم در عملکرد تیم فوتبال مس این فصل داشتند و به صورت قسمت به قسمت سعی می شود عملکرد همه آن ها طی روزهای آتی مورد کنکاش واقع شود. در میان همه این افراد یک شخص به عنوان متهم ردیف اول همواره نامش برروی میز خواهد بود...ناصر شهبازی...! مدیر عامل باشگاه مس که تیم این فصل حاصل تصمیم گیری های او بود و اساس همه اتفاقات بدی که در نهایت منجر به این مس شد در زمان مدیریت او در باشگاه گذاشته شد. البته به طور قطع شهبازی اصلا تنها مقصر همه این نتایج و اتفاقات بد نبود ولی گناه او از این حیث بیش از سایرین است که خشت کج مس در این فصل در زمان او گذاشته شد...خشت کجی که هیچ مهندسی هم پیدا نشد تا آن را در ادامه صاف کند و تا ثریا دیوار مس کج بالا رفت... برای اینکه عملکرد شهبازی بهتر ارزیابی شود باید همه جوانب مدیریتی او سنجیده شود و یک طرفه به او نگاه نشود. شهبازی در حالی مدیر عامل باشگاه مس شد که تیم فوتبال مس در فصل قبل در اوج حاشیه قرار داشت. نحوه انتخاب شهبازی هم به گونه ای بود که بر حجم این حواشی می افزود و آنقدر این اتفاقات ادامه داشت تا حتی رسما در باشگاه مس کودتایی برای برکناری وی شکل بگیرد! در ادامه بازهم این حاشیه بود که در باشگاه مس حرف اول را می زد و از متمم قراردادها گرفته تا نحوه خروج عجیب قاسمپور و... همه سبب می شد که نه تنها در ایران که در کرمان هم همه نگران نیم فصل دوم به شدت سخت مس باشند. اما شهبازی در آن زمان عملکردی از خود به جا گذاشت که همه را به خود امیدوار کرد. از جایگزینی به موقع بوناچیچ گرفته تا رفع مشکل متمم قراردادها و دور کردن همه حواشی از تیم مس که منجر به این شد فوتبال مس در همان نیم فصل جزو سه تیم بالای جدول باشد و در نهایت در مجموع بازی ها ششم شود. نکته مثبت دیگر شهبازی این بود که با خیلی ها در کرمان که به نوعی دنبال سهم خواهی در مس بودند خود را درگیر کرد و حاضر نشد به آن ها به نوعی باج دهد تا از همان زمان کارش در کرمان سخت تر شود. مسلم بود این شیوه مدیریتی اگر کوچکترین اشتباهی داشته باشد با بدترین حملات روبرو می شود و شهبازی که قصد داشت یک تنه مقابل این جریانات بی استد می بایست اوج دقت را در تصمیم گیری هایش داشته باشد. فصل قبل تمام شد و حالا بازی حساس برای جناب شهبازی شروع شده بود. با توجه به عملکرد قبل وی همه منتطر بودند که او بازهم راه های درست را برای باشگاه مس پیدا کند و بهترین تصمیم ها را اتخاذ کند اما به ناگاه شهبازی خواسته و یا ناخواسته در راهی قرار گرفت که همواره بدترین تصمیم ها را اتخاذ کرد...! ناصر شهبازی که البته در همان زمان اوجش در کرمان از نظر رفتاری و شخصیتی اصلا چهره موجهی نداشت حالا تصمیم هایی می گرفت که او را کاملا چهره منفی در کرمان می کرد. هرچند او خیلی دوست داشت با لوکا قرارداد ببندد و حتی بک بچه چهارساله هم می دانست امضای قرارداد با کسی به جز لوکا در آن زمان در کرمان چه ریسک و مصیبت های بزرگی به وجود می آورد اما شهبازی که دائما دم از اقتدارش در تصمیم گیری ها می زد مشخص کرد که کوچکترین اقتداری از خود ندارد!! زمانی که در شرکت سایپا تصمیم به برکناری تقوی از تیم فوتبال سایپا گرفتند به او قول داده بودند که به سرعت برایش تیم جدیدی انتخاب می کنند و متاسفانه تمامی دوستان این افراد در شرکت سایپا به شرکت مس آمده بودند تا چرب ترین لقمه را تیم فوتبال مس ببینند! در حالی که همه در کرمان منتظر تمدید قرارداد بوناچیچ بودند، پوستین دوز رئیس وقت شرکت مس به شهبازی دستور می دهد که تقوی را استخدام کند...! شهبازی که کوچکترین مقاومتی در این زمینه نکرد و اتفاقا خودش بهتر از همه می دانست با این تصمیم تا چه حد جو برای مس و کرمان خراب می شود، اگر خیلی به کار خود اعتقاد داشت و خیلی از اقتدارش اطمینان، بلافاصله پس از این تحمیل بالا دستی هایش، استعفا می کرد تا چهره اش را در کرمان خراب نکند. ولی با قبول این تصمیم از سوی شهبازی مشخص شد که او کوچکترین دلسوزی برای مس ندارد و باقی تصمیم هایش نیز برروی اصول نخواهد بود. اولین تصمیم اشتباه همانند بازی دومینو سایر تصمیم های اشتباه را به دنبال می آورد...شهبازی فقط برای رد گم کردن و زمینه سازی جهت ورود تقوی، مذاکرات صوری با جلالی و ابراهیم زاده می کند و بعد مطابق دستور تقوی را به کرمان می آورد تا بدبختی های مس از همین جا و توسط همین تصمیم شهبازی استارت بخورد. بازی های اخیر مس نشان می دهد که قطعا اگر بوناچیچ از اول فصل با همین مس کار خود را ادامه داده بود اکنون مس از رده دهم به بالا بود... پس از این اتفاق شهبازی که می بایست کمترین تصمیم اشتباه را داشته باشد با این اشتباه بزرگ خود میدان را برای تاخت و تاز به دست کسانی داد که برای منافع شخصی خود سر مس را هم می بریدند! در مطالب بعدی به این اشخاص هم می پردازیم و آن ها را به طور کلی با رفتارهایشان معرفی می کنیم ولی شهبازی که بعد از این تصمیم بزرگ اشتباه، خود را خلع سلاح می دید، وقتی پس از نتایج انتخابات رباست جمهوری، متوجه شد که خیلی هم از زمان مدیریتش در باشگاه مس باقی نمانده است، به گونه ای تصمیم گیری های خود را پیش برد که این ضرب المثل را تداعی می کرد که دیگی برای من نجوشد سر سگ درون آن بجوشد...!!! او به عنوان مدیر عامل باشگاه مس در آن زمان نه تنها یک اردوی تدارکاتی مناسب برای تیمش در نظر نگرفت که در بازار نقل و انتقالات بدترین نفرات ممکن را به مس آورد. اکثر نفراتی که با امضای شهبازی به مس آمدند، به غیر یکی و دو نفر که عملکرد خوبی داشتند، بدترین بازیکنان تاریخ مس بودند که اکثر آن ها در نیم فصل هم از مس جدا شدند!! اما همه بدبختی هایی که شهبازی برای مس با مدیریتش درست کرد به همین جا ختم نشد... او یک فکر سیاه دیگر هم در سر داشت و اینکه نحوه آماده سازی تیم را به گونه ای پیش ببرد تا آن هایی که درصدد بودند او را در کرمان آچمز کنند بیشتر فرصت این کار را پیدا کنند تا آن ها نیز با رفتارهای احمقانه خود بیشتر چهره واقعی خود را نشان دهند!! همین بود که شهبازی در اوج حاشیه ها به جای اینکه تمرینات مس را به شهر دیگری منتقل کند تمرینات را در کرمان نگه داشت تا آن ماجرای شلنگ کشی به سود شهبازی رخ دهد!! او این کار را خیلی خوب انجام داد و ماهیت این افراد را به روشنی شفاف کرد اما دود آتش این کار خود را مستقیم در چشم تیم فوتبال مس کرد....دودی که تا آخر فصل مس را کور نگه داشت!! شهبازی بعد از این ماجرا فرصت پیدا کرد که از طریق همین ماجرا به نوعی مظلوم نمایی کند و البته چهره آن هایی که پشت پرده برای براندازی او تلاش می کردند را بیشتر افشا کند و مشخص کند که آن ها هم دلشان برای مس نمی سوزد!! درصورتی که اگر شهبازی واقعا دلش برای مس می سوخت، در آن شرایط خیلی راحت بود که با انتقال تمرینات تیم به یکی از شهرهای اطراف تیم را از این حاشیه ها دور نگه دارد. بعد از همه این ماجراها شهبازی دیگر کاملا انتحاری تصمیم گیری می کرد و خود او نیز آماده بود که هر لحظه از کارش برکنار شود. بعد از استعفای تقوی او بدون اینکه کوچکترین ارزیابی داشته باشد و کوچکترین مشاره ای بگیرد اقدام به جذب محمود یاوری می کند تا پس از تصمیم گیری های اشتباه او برای انتخاب سرمربی، انتخاب بازیکن و بستن تیم، نحوه مدیریت تمرینات آماده سازی، نحوه مدیریت حاشیه ها، تیم مس با یک تصمیم اشتباه دیگر از سوی او کارش را ادامه دهد....همه آن هایی که در خط پیش لیست شد را مرور کنید... هرکدام از این ها به تنهایی می تواند یک تیم را نابود کند اما شهبازی به تنهایی همه این اقدامات را انجام داد تا امروز متهم ردیف اول نتایج مس در این فصل باشد... او که امروز مدیر پروژه های ورزشی شرکت مس است و به گفته مقامات شرکت مس تنها از این بابت که کارمند شرکت مس محسوب می شود و باید پستی داشته باشد این سمت در اختیارش قرار گذاشته شده، قبل از اینکه با همین مدیریت در آنجا نیز فاجعه درست کند، باید به صورت واضح و صریح به مردم کرمان بابت همه اشتباهاتش توضیح دهد و از سنگر خود خارج شود. ضربه ای که لوکا در هتل جهانگردی همین چند هفته پیش به سینه شهبازی زد قطعا دردناک تر از پاسخ دادن به کرمانی ها نیست! جالب اینکه  در چند هفته اخیر پروژه ساخت ورزشگاه مس در کرمان هم متوقف شده است و ظاهرا کارگران و پیمانکاران این پروژه در حال ترک این ورزشگاه نیمه ساز هستند....آقای شهبازی پاسخ گوی تصمیمات خود در باشگاه مس همین امروز باشید چراکه پاسخ گویی در جای دیگر و در زمانی دیگر به مراتب سخت تر خواهد بود....!


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 210
  • بازدید کلی : 3,163